اگر فردی هدف های مکتوب داشته باشد می تواند در اثر زمان آنها را بازنگری کرده و نیز به ارزیابی آنها بپردازد. نکته قابل توجه این است که اگر انسان همزمان بخواهد چندین هدف را دنبال کند تمرکز خود را از دست خواهد داد و این عامل موجب تحلیل نیروی وی خواهد شد. اما چگونه برخی از افراد می توانند همزمان چندین هدف داشته باشند و در همه آنها موفق باشند؟ ...

پس از تعیین و اولویت بندی ارزشها لازم است اهداف بلندمدت نوشته شوند. در حقیقت اگر کسی نوشتن اهداف را شروع نکند در جمع 97 درصد بدون هدف قرار می گیرد. اما چگونه باید هدف ها نوشته شوند؟ هر هدفی دارای پنج مشخصه مهم است ...

اولین فصل کتاب "ثروتمندی یا علم اندوزی؟" به اهمیت هدف در زندگی اختصاص یافته است. برای رهایی از روزمرگی و نیز نیافتادن در دام پوچی و افسردگی، تعیین هدف در زندگی اجتناب‌ناپذیر است. اما تعیین هدف سخت است چرا که پیش‌بینی آینده دشوار است و نیز ممکن است عدم دستیابی به هدف،‌شکست تلقی شود...

یکی از خوانندگان سایت در قسمت دیدگاهها سوال جالبی پرسیدند که ترجیح دادم مطلب جدید رو در ارتباط با سوال ایشون بنویسم. و اما سوال ایشون: با مشتریان بدقول چه کنیم؟؟ ...

این دهمین قسمت از مجموعه دوست داری پولدار بشیه. تا این قسمت، نه تا درس رو یاد گرفتیم. مرور این درسها خیلی خیلی مهمه. شاید در نگاه اول ساده باشن اما تا زمانی که ملکه ذهن شما نشن و اونها رو به صورت خودکار به کار نبرید، فقط یه سری اطلاعات محسوب میشن. در این درس خواهیم گفت که فکر کردن به پول چه نقشی در پولدار شدن خواهد داشت ...

در قسمتهای قبلی گفتیم که باید مشتری داشته باشیم و ضمن شناخت اونها و ارائه ارزشی متناسب با خواست اونها، هزینه ها رو کاهش داده و درآمدها رو افزایش بدیم. همچنین گفتیم که پول باید در گردش باشه و جریان داشته باشه. اما سؤال اینجاست که چطوری درآمدهامون رو افزایش بدیم ...

هر چند که مدیریت بر دخل و خرج و کاهش هزینه‌ها موجب پولدار شدن میشه اما اگه خود پول رو نشناسیم ممکنه هیچ نتیجه‌ای بدست نیاد. آشنایی با پول و چگونگی گردش اون موجب میشه که پولدار شدن با سرعت و سهولت بیشتری میسر بشه ...

در قسمت قبل بیان شد که باید هوای دخل و خرج رو داشته باشیم اما اینکه فقط مواظب دخل و خرج باشیم کافی نیست بلکه باید در گذر زمان دخل را افزایش و خرج را کاهش دهیم ...

وقتی به دنبال پولدار شدن هستیم ممکنه یه اصولی رو رعایت نکنیم و جالبه که همین اصول موفقیت ما رو تحت تاثیر قرار میده. داشتن مشتری، دسته‌بندی اونها، شناخت نیازها و خواسته‌های اونها، ارائه ارزشی متناسب با اون خواسته‌ها و تبدیل مشتری به یه مشتری ثابت، بسیار مهمه اما کافی نیست. در این درس و درسهای بعدی می‌خوایم به چندتا از این اصل‌ها اشاره کنیم ...

در قسمت‌های قبلی گفتیم که باید مشتری داشته باشیم و ضمن اینکه اونا رو دسته‌بندی می‌کنیم باید سعی کنیم خوب خواسته‌هاشون رو بشناسیم و ارزشی به اونا ارائه بدیم که حاضر باشن برای اون پول بپردازن. در این قسمت می‌خوایم بگیم که مشتری ما باید به یک مشتری ثابت تبدیل بشه...