فروشگاه کتاب ساعد
پست الکترونیک :

بودن، داشتن، شدن (1)

ارسال شده توسط دکتر احسان منصوری در 1394/07/25 - 10:23:04

آیا تاکنون به سه فعل مهم "بودن"، "داشتن" و "شدن" دقت کرده اید؟ تقریباً این افعال در تمام زبانها جزء افعال کلیدی به حساب می آیند. اما اهمیت آنها زمانی مشخص می شود که به صورت عمیق در خصوص آنها بیاندیشیم. به عنوان مثال همه انسانها عمدتا در "بودن" قرار دارند و به سمت "شدن" در حال حرکت هستند. مثلاً فردی دارای مقداری ثروت است (بودن) و می خواهد به ثروت بیشتری دست یابد (شدن) ...

اما در حد فاصل "بودن" و "شدن" باید مراقب "داشتن" هم باشیم. اصولا داشتن ها به ویژه داشتن های مادی (پول، پست و مقام، شهرت و ... ) موجب کند شدن حرکت و یا حتی توقف در مسیر "بودن" به سمت "شدن" می شود. اگر "شدن" را رسیدن به کمال و بازگشت به سمت خداوند (انا الیه راجعون) در نظر بگیریم، از نظر منطقی هرگونه توقف در این مسیر جایز نیست. اصولا در طول زندگی انسانها آنقدر خود را مشغول "داشتن" می کنند که بعضا فراموش می کنند فلسفه وجودی آنها چیست و اصولا هدف غایی از زندگی چه خواهد بود.

اگر انسان به این باور برسد که مالک حقیقی و اصلی همه چیز خداوند است بدون تردید وقت و انرژی خود را صرف داشتن های موقت و زودگذر که همانا موجب توقف و سکون می گردد نخواهد کرد. اما این معادله برای برخی از داشتن ها جالب توجه است. به عنوان مثال اگر کسب علم و آگاهی را نوعی "داشتن" در نظر بگیریم، مادامی که انسان در دام غرور و خودبزرگ بینی قرار نگیرد، این داشتن حتی می تواند سرعت انسان را در مسیر "بودن" به سمت "شدن" افزایش دهد. بی شک کسب علم با هدف دریافت مدرک، کسب شهرت و نیز خودنمایی، موجبات توقف در مسیر مذکور شده و چه بسا انسان را به پوچی و نابودی می کشاند.

در کتاب "ثروتمندی یا علم اندوزی؟" و در فصل ششم، به تشریح موفقیت و شکست و جنبه های مختلف آن پرداخته شده است. در این فصل یکی از نشانه های بارز انسانهای موفق "آزادی" معرفی شده است. در حقیقت معنای واقعی آزادی، رهایی از قید و بند داشتن هاست. داشتن ها موجب می گردد که اسارت جایگزین آزادی گردد. اغلب داشتن ها به ویژه از نوع مادی، به معنای اسارت است. به عنوان مثال فرض کنید فردی مالک یک واحد آپارتمان است. از دید اکثر انسانها این فرد آپارتمان دارد (داشتن) در صورتی که اگر با دقت به زوایای این داشتن بنگریم، این آپارتمان است که مالک دارد و به عبارت دقیق تر این آپارتمان است که توانسته یک نفر را به اسارت در آورد.

حال بیاییم به تعداد این داشتن ها اضافه کنیم. هر چه تعداد این داشتن ها افزایش می یابد، درگیری فکری و یا حتی اکثر اوقات فرد، صرف اداره و تعیین تکلیف این داشته ها می شود. به واقع از بام تا شام صرف "داشتن" می گردد. حال باید قضاوت کرد با این اوصاف، آن "شدن" که شایسته انسان است محقق خواهد شد یا خیر؟!



دیدگاه‌های شما:
  1. یونس رها
    (1394/08/03 ساعت 07:54:08)
    چند وقت پیش در جلسه ای حضورداشتم که اغلب حضار آن صاحب زمین میلیاردی بود.از تک تک آن ها پرسیده شد چه حسی نسبت به این مالکیت دارید؟گفتندهیچ حس خاصی...اصلا گاهی این داشته ها را فراموش می کنیم. این پاسخ برایم جالب بود.چون دیدم که همین افراد برای به دست آوردن افزایش درامد در حد 50 هزارتومان خود را به آب و آتش می زنند..موجودی عجیب تر از انان خلق شده است؟؟؟؟
Captcha